سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اگر در تهران زلزله بیاید؛ چه میشود؟!
این روزها مسئله «زلزله در تهران» تبدیل به یک دغدغه مهم شده است.
اگرچه این مسئله مثل ماجرای «تغییر پایتخت» همواره یک سوژه عمومی در ذهن مردم و مسئولان بوده است اما طی روزهای اخیر و بخصوص پس از وقوع زلزله ۵.۲ ریشتری تهران، بیشتر خود را به رخ میکشد.
خاصّه اینکه برخی کارشناسان نیز اعلام کردهاند که ممکن است فعالیت گسلی همچنان ادامه داشته باشد و احتمال وقوع زلزله وجود دارد.[۱]
*برای پاسخ به این سؤال که اگر در تهران زلزلهای با بزرگای شدید رخ بدهد، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟! میتوان با استفاده از تجربه زلزلههای سنگین در سایر نقاط و نیز با انگارههای عقلانی؛ به یک تصویرسازی نسبی دست یافت.
یکم: تجربه نشان میدهد که زلزله حتی با بزرگای نسبتا شدید، با سازههای بتنی و اسکلتفلزی کار چندانی نمیتواند، بکند و این سازهها نوعا به لحاظ اسکلت سالم میمانند و ریزش سقف ندارند. کما اینکه تجربه زلزلههای بم و کرمانشاه و نیز تلفات کم مسکن مهر در زلزله کرمانشاه اثباتگر همین معناست. و خیال تهرانیها میتواند در این زمینه اندکی راحتتر باشد.
البته تجربه زلزلههایی مثل زلزله بالاکوت پاکستان در سال ۸۴ و یا زلزله سال ۸۸ در ترکیه که ساختمانهای مستحکم را نیز هدف قرار دادند؛ نشان میدهد که زلزله در ساختمانهای بتنی و اسکلتفلزی اگرچه منجر به ریزش سازه نمیشود اما میتواند آسیبهایی مثل «حبس» و «سقوط وسائل» در پی داشته باشد که نوعاً آسیبهایی منجر به تلفات زیاد نیستند.
ریزش دیوار(در سمت رو به فضای باز) و تراس نیز آسیبی است که در زلزلههای رخ داده در شهرهای بزرگ گاهی به چشم میخورد.
جالب آنکه از جمله آسیبهای ساختمانهای نوساز که در «زلزله بم» نیز مواردی از آن گزارش شد؛ میتوان به پرتاب شدن کاشیها و سرامیکهای کف و دیوار به اطراف اشاره کرد که آسیبهایی در حد جراحت خواهد داشت.
دوم: مسئله مهم دیگر که در صورت وقوع زلزله نسبتا شدید در شهری مثل تهران بایستی حتما محل تأمل باشد؛ بحث «ناامنی» و اغتشاش است.
مقولهای مسبوق به سابقه که مثلا چند سال قبل هنگام قطع برق در شهرهای بزرگ آمریکا رخ داد و در زلزله بزرگ شهر بم نیز پروندههایی در سطح پایین برای آن وجود دارد.
بافتار شهری تهران و نگاهی به مقولات مرتبط با امنیت شهروندان در این شهر نشان میدهد که مسئولان امر بایستی یک پرونده ویژه را برای لحظات پس از بحرانهای طبیعی تشکیل دهند تا امنیت مردم و شهروندان در سطح بالایی حفظ شود.
سوم: ماجرای «فاضلاب شهری و روانآبهای تهران» هم مقولهای است که نباید از دید مدیران بحران پنهان بماند.
ساختار زیر زمینی، وضعیت رودخانهها و راهآبها در تهران به گونه ایست که هرگونه شکست در لایههای زمین و در آبراهههای زیرزمینی فاضلاب و یا شکست دیوارههای روانآبها سبب جاری شدن فاضلاب و البته گل و لای در سطح شهر خواهد شد.
فرضی که مثلا شکسته شدن دیواره مسیل رودخانه کرج و جاری شدن سیلاب در قسمتهایی از شهر و متروی تهران در سال ۹۱ نیز تأیید کننده و شاهد آن است.
اگرچه در کوتاه مدت نمیتوان برای این بلیه کاری کرد اما میتوان آموزشهای لازم را به شهروندان داد تا در صورت بروز چنین پدیدهای، چه اقداماتی را انجام دهند؟!
و چهارم: نکته مهم آخری که به نظر میرسد بایستی در رابطه با احتمال زلزله در تهران، پیشبینی لازم برای آنرا داشت؛ بحث لوازم آواربرداری در ساختمانهای بتنی و اسکلتفلزی است.
اگرچه این ساختمانها در زلزله کمتر دچار آسیب «ریزش اسکلت» میشوند اما رخدادهایی از قبیل «حبس» که در آنها محتمل است؛ میطلبد تا نهادهای مدخل در امر بحران؛ پیشبینیهای لازم را برای فراهمآوردن ابزارهای لازم به منظور مدیریت بهتر بحران داشته باشند.
پر واضح است که در صورت وقوع زلزله در جایی مثل تهران، وسایلی مثل بیلهای مکانیکی و لودرها بر خلاف رویدادهای زلزله در بم و کرمانشاه؛ کمتر به کار میآیند و بایستی از ماشینآلات سبک و ابزارهای دیگر و حتی ابزارهای دستی کارا سود برد.
شاهد مثال آنکه اگرچه در زلزله بم یک گروه ۱۰ نفری امدادی میتوانستند با وسایلی دم دستی تمام مساحت یک خانه مخروبه را کاوش کنند اما این امکان برای یک ساختمان اسکلتفلزی و یا بتنی کارایی چندانی ندارد و باید برای این مسئله تدابیر لازم اندیشیده شود.
و حرف آخر اینکه اگرچه به دلیل سیاستهای مقاومسازی نظام اسلامی طی ۴۰ سال گذشته؛ سطح فاجعه در یک زلزله سنگین چندان نخواهد بود و زلزله تلخ کرمانشاه و هجدک نیز این تحلیل را اثبات میکند اما بدیهیست که باید برای ۴ مؤلفه اشاره شده در این یادداشت تحلیلی نیز تدابیر لازم اندیشیده شود تا دامنه بحران احتمالی در صورت وقوع وسیع نشود.
«حوادث طبیعی» سنتهای زمین هستند و این سطح آمادگی بشر در مقابله با این حوادث است که وسعت و میزان آسیبها را تعیین میکند.
***
دابسمش دختران و القای بیکاری ۷۰ میلیونی برای شارژ «فتنه اقتصادی»
به تازگی رفتارهای غلطی در زمینه انتقاد از اوضاع اقتصادی کشور از برخی مسئولان و مردم دیده میشود که جای تأمل دارد.
یکی از مسئولان اخیراً اعلام کرد که ۴۰ میلیون نفر از ۸۰ میلیون جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند!
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت نیز گفته است که هر خانواده ایرانی ۳ نفر بیکار تحصیلکرده دارد که با احتساب ۲۴ میلیون خانوار میشود ۷۲ میلیون بیکار تحصیل کرده در ایران.
این مسئله تا آن حد جای تعجب داشت که حتی «عباس عبدی»، از فعالان ستادی اصلاحطلب نیز در قالب یک توییت به آن اعتراض کرد و از این نوشت که با این مدیران نمیشود اقتصاد کشور را درست کرد.
در همین حال شاهد برخی فراخوانهای محفلی برای تجمعات خیابانی اقتصادی و یا کلیپهای ویدئویی مغرضانه و دابسمش با محتوای اقتصادی نیز هستیم.
*مشخص نیست مسئولان و افرادی که این حرفهای غلط را بیان میکنند نسبت به پایان این مسیر خطرناک که چیزی جز ایجاد «فتنه اقتصادی» نیست آگاهی دارند یا خیر؟!
از طرفی گویا چیزی به نام «ژست انتقاد اقتصادی» به مسئولانی دولتی که خودشان ایجادکننده «وضع موجود» هستند نیز سرایت کرده که کسانی از آنها تلویحا ادعای وجود گرسنگی در ایران کردهاند، میگویند بازنشستگان از حقوقشان راضی نیستند و حتی صحبتهایی مطرح میکنند که نتیجه آن مثلاً وجود بیش از ۷۰ میلیون بیکار در ایران است.
به این فضای مغلق و مغلوط البته بایستی اعتراضات عجیب عدهای خاص در شبکههای اجتماعی را نیز افزود.
مثلا به تازگی کلیپی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که یک دخترخانم [بدون حجاب] در حال اجرای دابسمش بر روی صحبتهای اقتصادی رئیسجمهور روحانی است و به مضحکه آنها میپردازد.
این تصویر متعلق به دابسمش اشاره شده است که با نشان دادن یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی در کنار یک تکه نان، در حال القای وضعیت فجیع اقتصادی در ایران هستند
این در حالی است که گویا کسی از این افراد نمیپرسد که چگونه است که با فراغ بال و در حالی که وسایل آسایش و بزمتان فراهم است؛ اما باز هم مدعی وجود بحران در اقتصاد ایران هستید؟!
ادعای وجود بحران در اقتصاد ایران یک ادعای کذب و صرفا یک ژست سیاسی است...
مثلا صحبتهای وزیر کار را میتوان در نظر گرفت که میگوید چند ده هزار کارجو، پیشنهادات کار این وزارتخانه را نمیپذیرند[۲] و این مسئله صرفاً به این معنی است که نرخ بیکاری ۱۲ درصدی در ایران که از برخی کشورهای اروپایی مثل یونان و اسپانیا هم کمتر است؛ هرگز حالت بحرانی ندارد و عمده بیکاران برای خود امکان انتخاب را هم در نظر میگیرند.(اگرچه بیکاری ولو یک نفر هم برای جامعه اسلامی زیاد است و باید فیالفور در جهت رفع آن کوشید)
برخی مسئولان و افراد ناآگاه مدعی وجود مشکلات حادّ اقتصادی در ایران همچنین در حالی چنین ادعای غلطی را مطرح میکنند که ایران اسلامی به گواه صندوق بینالمللی پول در جایگاه هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارد[۳] و فرض اوضاع حادّ اقتصادی برای چنین کشوری یک فرض غیر عقلانی (اگر نگوییم توطئه!) است.
از طرفی مدعیان وجود بحران در اقتصاد ایران حتی یک سند در زمینه بحران اقتصادی هم در دست ندارند چه اینکه از نشانههای اقتصاد بحران زده میتوان به قحطی غذا، تعطیلی بانکها، تأثیرگذاری ۱۰۰ درصدی تحریمها (اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هرگز نتوانسته بیش از ۳۰ درصد باشد) نرخ بیکاری ۲۰ درصدی و بیشتر، بحرانی شدن وضعیت بیکاران و کمتوجهی به مقولات رفاهی و واردات است.
به راستی کدامیک از این مقولات در ایران اسلامی وجود دارد که برخی به اسم نقد اقتصادی و خواسته یا ناخواسته در حال گِرا دادن به دشمن هستند؟!
صد البته غرض ما «سفیدنمایی» و یا سرپوش گذاشتن بر مشکلات اقصادی کشور نیست اما این مسئله هم بدیهیست که عدهای به اسم انتقاد اقتصادی در حال بیان اعوجاجاتی هستند که قاعدتا هیچ نتیجهای غیر از ایجاد «فتنه اقتصادی» و به خیابان کشاندن مردم به بهانه اقتصادی ندارد.
به سخن دیگر اینکه دابسمش ساختن چند جوان متجاهر، آنهم با ژست رفاهزدگی اتفاقا دلیلی بر آرام بودن اوضاع اقتصادی کشور است نه نشانه بحرانی بودن آن!
برخی محافل تحلیلی با استدلالها و اخباری معتقدند که مسئله ایجاد فتنه اقتصادی، یکی از دستور کارهای اصلی جریان سیاسی خاص پس از فتنه سال ۸۸ است و عاملین اصلی سیاهنمایی از اوضاع اقتصادی کشور را باید در میان این افراد جستجو کرد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری تاکنون چندین مرتبه بحث «فتنه اقتصادی» را مورد اشاره قرار دادهاند.[۴]
وبلاگ مشرق طی ۲ سال گذشته بارها و بارها و به کرّات درباره این مسئله، پروژه اوکراینیزه کردن ایران و نقش جریان چپ در آن مباحث مفصلی را به مخاطبان محترم ارائه کرده است...
***
کدامیک از اصلاحطلبان قصد عبور از روحانی را دارند؟!
سایت جماران به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با مرتضی مبلغ، فعال چپ و معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات، پیرامون ماجرای «عبور از روحانی» از وی پرسیده است: اصلاح طلبان می گویند فضای به وجود آمده به خاطر تلاش اصولگرایان در ناموفق و ناکارآمد جلوه دادن دولت و اصلاح طلبان در اداره کشور است. اما اصولگرایان می گویند که این فضا را خود اصلاح طلبان به وجود آورده اند که اشتباهات و عدم موفقیت های دولت به پای اصلاح طلبان نوشته نشود تا آنها در انتخابات سال ۱۴۰۰ هم بتوانند در صحنه باشند. نظر شما در این مورد چیست؟
و مبلّغ هم در پاسخ میگوید:
«وقتی گفته می شود اصلاح طلبان، باید مشخص شود که منظور از اصلاح طلبان چه کسانی است؟ اصلاح طلبانی که امروز تراز اصلاح طلبی و نمادهای واقعی اصلاح طلبی هستند، کدامشان این حرف ها را می زنند و کدامشان اظهار پشیمانی کرده اند؟ اگر شما نگاه کنید می بینید که آنها می گویند نه تنها پشیمان نیستیم بلکه خوشحالیم و همیشه هم دفاع می کنیم؛ به خاطر راهبردهایی که داشتیم، منافعی که داریم، خطرهایی که از کشور رفع شد و همین که عقلانیت و آرامش نسبی حاکم شده اینها همه دستاورد است.»[۵]
*ماجرای قابل پیشبینی «عبور از روحانی» که از یکسال قبل مورد رصد برخی محافل تحلیلی قرار گرفته بود؛ یک پروژه حتمی است که ستاد جریان سیاسی خاص از افشای زودهنگام آن راضی به نظر نمیرسد و از همین روست که قصد دارد مسئولیت این پروژه را در آغاز به گردن سلبریتیها بیاندازد.
این در حالی است که طراح این پروژه هیچکس غیر از اصلاحطلبان ستادی نیستند و سلبریتیهای پشیمان نیز در این رابطه هیچ نقشی ندارند.
در پاسخ به صحبتهای مبلّغ مبنی بر اینکه کدامیک از اصلاحطلبان این حرفها را زدهاند و کدامیک اظهار پشیمانی کردهاند؛ به اظهارات پساانتخاباتی تنی چند از اصلاحطلبان و رسانههای جریان چپ که هیچ معنایی غیر از عبور از روحانی و پشیمانی نمیدهد، اشاره و قضاوت را به مخاطبان محترم واگذار میکنیم.
پر واضح آنکه کسانی این حرفها را زدهاند که روزگاری میگفتند ما «فدائیان روحانی» هستیم، «تمام کارهای روحانی قانونیست»، «باید دستبوس روحانی و ظریف باشیم»، «اصلاحات و اعتدال یکی هستند» و «روحانی از ما هم بهتر عمل کرده است»...
_بهزاد نبوی: هیچ ائتلاف و توافقی بین ما و روحانی نبوده است.[۶]
_مرتضی مبلغ: از همان ابتدا هم هیچ رابطه سازمانی یا منسجم تشکیلاتی بین اصلاحطلبان و آقای روحانی وجود نداشت.[۷]
_غلامرضا ظریفیان: روحانی انتظارات اصلاحطلبان را براورده نکرده و چپها به دلیل روی کار آمدن ترامپ در آمریکا بود که از روحانی حمایت کردند![۸]
_محمدرضا عارف: در انتخابات آینده با دولت ائتلاف نمیکنیم.
_مرتضی حاجی: مسئول عملکرد روحانی خودش است نه ما![۹]
_علی صوفی: جریان سیاسی که موجب پیروزی رئیسجمهور شده است، هیچگونه وابستگی به روحانی ندارد.[۱۰]
_احمد شیرزاد: این مورد واقعیتی کتمانناپذیر است که در طول ماه اخیر رفتار روحانی شکل جدیدی به خود گرفته و گفتمان برخی از اصلاحطلبان نیز از حمایت بیچون و چرا از روحانی فاصله پیدا کرده تا جایی که این گفتمان تا حدودی بوی نقد میدهد.[۱۱]
_روزنامه شرق: آیا روحانی آمادگی تنها ماندن را دارد؟[۱۲]
_روزنامه اعتماد: اطرافیان روحانی پَرت و مجاهد شنبهاند.[۱۳]
***
1_mshrgh.ir/812221
2_https://www.mehrnews.com/news/2949850/
3_http://tn.ai/711175
4_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25993
5_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-817037
6_ mshrgh.ir/790499
7_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3661176
8_ mshrgh.ir/798673
9_ mshrgh.ir/764960
10_ mshrgh.ir/764960
11_ mshrgh.ir/769449
12_http://www.jahannews.com/news/572093
13_mshrgh.ir/810363